مدل زنجیره ارزش مایکل پورتر (Michael porter) مجموعه عملیاتی است که در یک صنعت به صورت زنجیره وار انجام می گیرد تا به خلق ارزش منجر شود. محصولات از حلقه های این زنجیره عبور می کنند و در هر حلقه، ارزشی به محصول نهایی افزوده می گردد.
استراتژی، هنر ارزش ایجاد کردن است. استراتژیریِ چهارچوبهای ذهنی، مدلهای مفهومی را تهیه میکند و ایدهها را هدایت میکند و به مدیران شرکتها اجازه میدهد تا فرصتها را برای ارزش ایجاد کردن برای مشتریان و انتقال دادن این ارزش به عنوان سود شناسایی کنند. بر اساس این دیدگاه، هر شرکتی یک موقعیت را در زنجیره ارزش به خود اختصاص میدهد. در این فرایند، تامین کنندگان ورودیها را مهیا میکنند، شرکت ارزش را به این ورودیها اضافه میکند و سپس آنرا به عامل دیگری در زنجیره انتقال میدهد تا در نهایت به مشتری برسد. از این دیدگاه به نظر میرسد که استراتژی، در ابتدا هنر قرار دادن شرکت در مکان درستی از زنجیره ارزش و چیدمان درست عوامل و محصولات و فعالیتها در این زنجیره است.
به هر حال مدل زنجیره ارزش در دههی 90 رشد چشمگیری پیدا کرد و تبدیل به اولین ابزار مدیران در مدیریت استراتژیک شد.
فعالیتهای یک زنجیزه ارزش
فعالیتهای اصلی :
تدارکات داخلی (Inbound Logistic) – شامل دریافت، ذخیره سازی، انبارداری، کنترل، حمل و نقل و برنامه ریزی .
عملیاتها (Operations) – شامل ماشین کاری، بسته بندی، مونتاژ، نگهداری و تعمیرات تجهیزات، آزمایش محصولات و تمام کارهایی که ورودیها را به خروجی ها تبدیل می کند.
تدارکات خارجی (Outbound Logistic) – شامل تمام فعالیتهایی که به منظور رساندن محصول آماده به مشتری صورت می پذیرد، انبار کردن، تکمیل سفارش، حمل و نقل، مدیریت توزیع .
بازاریابی و فروش (Marketing & Sales) – شامل فعالیت هایی که خریدار را وادار به خرید محصول می کند. انتخاب کانال توزیع، تبلیغات، ترفیع، قیمت گذاری، مدیریت خرده فروشی.
خدمات (Service) – خدماتی که ارزش محصول را برای مشتری افزایش می دهد. مثل پشتیبانی از مشتری، خدمات تعمیر، پاسخگویی تلفنی، قطعات یدکی و ...
فعالیتهای حمایتی:
تامین (Procurement) – تامین مواد اولیه، سرویس برای قطعات و ماشین آلات، ساختمان ها و ...
توسعه ی تکنولوژی (Technology Development) – شامل توسعه ی تکنولوژی به منظور از پشتیبانی از فعالیت های زنجیره ارزش. مثل تحقیق و توسعه، اتوماسیون فرآیندها، طراحی و طراحی مجدد.
مدیریت منابع انسانی (Human Resource management) – شامل فعالیت های تامین نیروی انسانی، آموزش و ایجاد رشد در آنها، حفظ آنها و پرداخت حقوق و دستمزد آنان .
زیرساختهای شرکت (Firm Infrastructure) – شامل مدیریت عمومی، حسابداری، مالی، مدیریت کیفیت و ...
ایجاد مزیت در هزینه بر اساس زنجیره ارزش:
یک شرکت می تواند با استفاده از رنجیره ارزش برای خود مزیت در هزینه ها ایجاد کند :
1- با کاهش هزینهی فعالیتهای خاص در زنجیره ارزش.
2- با تنظیم مجدد زنجیره ارزش.
پس از آن که زنجیره ی ارزش را تشکیل دادیم، می توانیم تحلیل هزینه ها را نیز صورت دهیم.
پورتر 10 عامل پیشران در هزینه ها را شناسایی کرده است :
1.صرفه جویی در مقیاس. ( کاهش هزینه ها به دلیل تولید انبوه)
2.یادگیری.
3.استفاده از ظرفیت ها.
4.ایجاد ارتباط بین فعالیتها.
5.ارتباط متقابل بین واحدهای کسب و کار.
6.درجهی یکپارچه سازی عمودی.
7.زمان ورود به بازار.
8.خط مشی سازمان برای ایجاد مزیت در قیمت یا تمایز.
9.موقعیت جغرافیایی.
10.قوانین و مقررات.
اگر شرکتی بتواند این 10 عامل را بهتر از رقبایش کنترل کند و آن را مدیریت کند، دارای مزیت در قیمت خواهد شد. معمولاً زنجیره ی ارزش یک شرکت به زنجیره ی ارزش شرکتهای دیگر متصل می شود و خود عضوی از زنجیره ای بزرگتر است. در پایان بد نیست اشاره کنیم، که عده ای معتقد هستند استفاده از واژه ی شبکه به جای زنجیره بهتر است و آنها از اصطلاح «شبکه ی ارزش» به جای « زنجیره ی ارزش» استفاده میکنند.
زنجیره ارزش (Value Chain) یکی از 10 ابزار و مفهوم کلیدی مدیریت است.