مدیریت دانش Knowledge Management
کمی بیش از ده سال از عمر ابداع مفهوم کلی مدیریت دانش میگذرد و در این مدت ، تعاریف گوناگونی در این خصوص ارائه گردیده که هر یک ابعادی از این موضوع را نمایش میدهند . در این گام به بیان مهمترین این تعاریف میپردازیم :
ü مدیریت دانش ، کسب دانش درست برای افراد مناسب در زمان صحیح و مکان مناسب است ، بهگونهایکه آنان بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان ، بهترین استفاده را از دانش ببرند . (پترش)
ü مدیریت دانش ، بنایی سنجیده ، صریح و اصولی برای تجدید و استفاده از دانش در جهت افزایش تاثیر و بازگشت دانش مربوط به سرمایه دانشی است . (ویگ)
ü مدیریت دانش ، شامل مراحل تسخیر اجتماع دیدگاههای خبرگان و متخصصان یک شرکت در هر جاییکه باشند (در بانک اطلاعاتی ، بر روی کاغذ و یا در اندیشه نیروها) و پخش آن در هر جاییکه به سود بیشتری بینجامد ، میباشد . (هی بار)
ü مدیریت دانش ، با تجزیهوتحلیل و شناسایی دانش لازم و سودمند درگیر بوده و در پی برنامهریزی چندبعدی و کنترل مناسب در توسعه سرمایههای دانش ، در جهت برآورده کردن اهداف سازمانیست . (مکنتاش)
ü مدیریت دانش ، خطمشیهای اصولی را برای یافتن ، درک کردن و استفاده از ارزش و ایجاد ارزش ، معین مینماید . (ادل)
ü مدیریت دانش ، رسمیسازی و دسترسی به تجربه ، دانش و دیدگاههای استادانه را که قابلیتهای جدید ، قدرت کارایی بالاتر ، تشویق نوآوری و افزایش ارزش مشتری را در پی داشته باشند ، هدف قرار میدهد . (بکمن)
ü مدیریت دانش ، دانستن ارزش دانش ، فهم اطلاعات سازمان ، استفاده از سیستمهای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به منظور حفظ ، استفاده و کاربرد دوباره دانش میباشد . (مدیریت اسناد ، OIC)
ü مدیریت دانش ، مدیریت اطلاعات و داده به همراه مهار تجربیات ضمنی و نهایی افراد جهت تسهیم ، استفاده و توسعه توسط سازمان است که به بهرهوری بیشتر سازمان منجر میگردد . (KMTOOL)
ü مدیریت دانش ، برای برآوردهسازی نیازهای سازمانی از قبیل سازگاری ، بقا و توانایی منحصر بفرد در برابر تغییرات پیوسته و روزافزون میباشد . مدیریت دانش شامل فرایندهای سازمانی است که به دنبال پیوستن و نیروزایی ظرفیتهای عملیاتی اطلاعات ، دادههای تکنولوژیهای اطلاعاتی و ظرفیت نوآوری و خلاقیت انسان میباشند . (شبکه بیزتک)
لازم است تا به مدیریت دانش به عنوان یک طرح مدیریتی یکپارچه نگریسته شود که بر هدفهای استراتژی تمرکز دارد ، بر محورهای کسب و کار حرکت مینماید و از تکنولوژی اطلاعات یاری میگیرد .
در مدیریت دانش میباید کلنگری مدنظر قرار گیرد ؛ بدین معنا که نظریهپردازی صرف ، بدون در نظر گرفتن نحوه کاربرد آن در عمل ؛ یا به عکس ، تنها توجه به عمل و تمرکز بر یک مساله خاص ، هر دو کلنگری در خصوص مدیریت دانش را تضعیف مینمایند .
با ارائه تعریف جامع ذیل که متمرکز بر انسان ، ساختار و فناوری بوده و کاربردی نیز میباشد ، میتوان گفت :
مدیریت دانش، فرایند کشف ، کسب ، توسعه و ایجاد ، نگهداری ، ارزیابی و بکارگیری دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند میان منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت پذیرد.
دلایل اهمیت مدیریت دانش
برخورد هوشمندانه با منابع دانش ، عاملی موثر و مهم در موفقیت سازمانها به شمار میرود . در این گام بصورت خلاصه عواملی را که بر اهمیت مدیریت دانش دلالت مینمایند را بر میشمریم:
1- دانش، موتور تولیدکننده درآمد است .
2- دانش، یک دارایی مهم و استراتژیک سازمانیست .
3- رشد روزافزون مشاغل بر پایه ایجاد و استفاده از دانش قرار دارند .
4- همگرایی فناوری اطلاعات و ارتباطات و ظهور ابزارهای نوین .
5- کاهش شکاف علمی - اقتصادی میان کشورهای غنی و فقیر .
6- اشتغالزایی ؛ بگونهایکه به عنوان نمونه در سال 2002 حدود 80% شاغلان در مشاغل مرتبط با دانش، در سازمانهای پیشرفته، مشغول به کار بودهاند.
7- ایجاد ارزش افزوده قابل توجه با بکارگیری مدیریت دانش .
نبود مدیریت دانش در سازمان ، مشکلات و زیانهایی نظیر موارد ذیل به همراه خواهد داشت :
1- عدم وجود نشانههای ابداع و ابتکار .
2- عدم اولویتبندی و استفاده از انواع دانش .
3- عدم مشاهده دانش خارجی .
4- عدم جذب دانشگرهای جدید .
5- عدم استفاده از مدیریت سیستمهای اطلاعاتی .
6- پنهان سازی و سیاسی کردن اطلاعات .
7- ایجاد شکاف در سازمان در نتیجه ایجاد فاصله بین کارشناسان .
8- احتکار دانش به جای انتشار آن .
9- فراموش شدن موارد مهم و اساسی سازمان .
10- استفاده محدود از دانشهای موجود .
11- نبود مستندات در خصوص تجربیات به دست آمده .
12- سیستم انگیزشی نامناسب برای تسهیم دانش و توسعه آن .