Chaos در لغت به معنای در هم ریختگی، آشفتگی و بینظمی است. این واژه به معنی فقدان هرگونه ساختار یا نظم است و معمولاً در محاورات روزمره، آشوب و آشفتگی نشانه بینظمی و سازمان نیافتگی، ناکارایی و در هم ریختگی به نظر می آید و جنبه منفی در بر دارد.
مطالعه در مورد تئوری آشوب Chaos Theory از سال 1965 توسط دانشمندی به نام ادوارد لورنز از مطالعات هواشناسی شروع شد. این نظریه سپس در حیطه تمام علوم و مباحث تجربی، ریاضی، رفتاری، مدیریتی و اجتماعی وارد شده و اساس تغییرات بنیادی در علوم به ویژه هواشناسی، نجوم، مکانیک، فیزیک، ریاضی، زیست شناسی، اقتصاد و مدیریت را فراهم آورده است.
"در درون بی نظمی و آشوب، الگویی از نظم وجود دارد که به طور شگفت انگیزی زیباست"
تئوری آشوب، سامانه های دینامیکی بسیار پیچیده ای مانند اتمسفر زمین، جمعیت حیوانات، جریان مایعات، تپش قلب انسان، فرآیندهای زمین شناسی و ... را مورد بررسی قرار می دهد و انگاره اصلی و کلیدی آن این است که " در هر بی نظمی، نظمی نهفته است". به این معنا که نباید نظم را تنها در یک مقیاس جستجو کرد، پدیده ای که در مقیاس محلی، کاملا تصادفی و غیرقابل پیش بینی به نظر می رسد چه بسا در مقیاس بزرگ تر، کاملا پایا و قابل پیش بینی باشد. این تئوری به طور اخص ادعا دارد که هیچ چیز در این جهان تصادفی نیست و بی نظمی و غیرقابل پیش بینی بودن ظاهری امور حاصل و نتیجه طبیعی تفکر قطعی گرا و اثباتی ماست.
تئوری آشوب را می توان پارادایمی جدید دانست که کاربردهای زیادی برای هر علمی در پی داشته است. در زیر چهار ویژگی عمده این تئوری و بازتاب آنها را در مدیریت بیان خواهیم کرد:
ویژگیهای تئوری آشوب
۱ـ اثر پروانهای
(Butterfly Effect)
دکتر لورنز در سال ۱۹۷۳ نتایج محاسبات دستگاه معادلات دیفرانسیل متشکل از سه معادله دیفرانسیل غیرخطی و معین مربوط به جابه جایی حرارتی جو را منتشر کرد. براساس مطالعات لورنز در محدوده معینی از عوامل معادلات، بدون دخالت عناصر تصادفی یا ورود اغتشاش خارجی نوع نوسانات نامنظم در پاسخ به سیستم بروز داده میشود. وی به این نتیجه شگرف رسید که یک تغییر جزیی در شرایط اولیه معادلات پیش بینی کننده وضع جوی منجر به نوسانات عظیمی در پاسخ سیستم و تغییرات شدید در نتایج حاصل از آن میشود. لورنز این خاصیت را اثر پروانهای نامگذاری کرد و بر اساس همین اثر بود که مهم ترین شعار نظریه آشوب شکل گرفت : " پروانه ای در آفریقا بال می زند و گردبادی در آمریکای جنوبی شکل می گیرد". این مسئله، سنگ بنای تئوری آشوب است زیرا براساس نظریه آشوب اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیدهها، نقاطی وجود دارد که تغییر اندک در آنها باعث تغییرات عظیم خواهد شد، در این رابطه سیستمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی همچون سیستمهای جوی از اثر پروانهای برخوردارند. تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوط بپردازند. اثر پروانهای توجیهی عقلایی و کامل از رفتارها و تصمیمهای مدیران خلاق و کارآفرین و موفق به دست میدهد که با یک حرکت مناسب و کم انرژی توانستهاند موجب تحول و دگرگونیهای بزرگ و شگرفی در سازمان خود شوند.
۲ـ خودسازماندهی (Dynamic Adaptation)
در محیط در حال تغییر سازمانها، سیستمهای بینظم در ارتباط با محیط اطرافشان مانند موجودات زنده عمل میکنند که برای رسیدن به موفقیت همواره باید خلاق و نوآور و در جستوجوی راههای جدیدی برای پیروزی و پیشرفت باشند. اما زمانی که سیستم به تعادل سازگار نزدیک میشود برای حفظ پویایی نیاز به تغییرات اساسی درونی دارد که این تغییرات به جای سازگاری و تطبیق با محیط، موجب سازگاری پویا میشود که نتیجه آن دگرگونی روابط پایدار بین افراد، الگوهای رفتاری، الگوهای کار، نگرشها و طرز تلقی و فرهنگ هاست. برخی از دانشمندان معتقدند که آشفتگی،: سازگاری و انطباقها را در هم شکسته است. براساس نظر مورگان، سیستم باید توان احساس و درک محیط و جذب اطلاعات از محیط را داشته باشد. دوم اینکه سیستم باید قادر به برقراری ارتباط بین این اطلاعات و عملیات باشد و سوم اینکه آگاهی از انحرافات و چهارم توانایی اجرای عملیات اصلاحی از خصوصیات اصلی این سیستم هاست.
۳ـ خودمانایی (Self- Similarity)
در تئوری آشوب و معادلات عملیات آن نوعی شباهت بین اجزا و کل قابل تشخیص است. بدین گونه که هر جزیی از سیستم دارای ویژگی کل بوده و مشابه آن است. دنیس گابور در سال ۱۹۴۸ برای اولین بار هولوگرافی را بدین گونه بیان کرد: جزء خاصیت کل را دارد و مانند آن عمل میکند. سیستم توانایی یادگیری را دارد، سیستم دارای توانایی خود سازماندهی است، حتی اگر قسمتهایی از سیستم برداشته نشود سیستم به راحتی میتواند به فعالیت خود ادامه دهد.
از خاصیت خودمانایی میتوان در سازماندهی سازمانهای جدید بهره گرفت و سازمانهایی طراحی کرد که هر واحد آن به صورت خودکفا قادر به انجام وظایف سازمانی باشد.
۴ـ جاذبههای عجیب (Strange Attractors)
جاذبههای نقطهای و دورهای، پایههای فیزیک نیوتنی
کلاسیک است که بیانگر الگوی نظم و با ثبات در حرکت پدیدهها و روابط آنهاست مانند
حرکت دادن یک مداد روی کاغذ حول محور خودش به شعاع یکسان که منجر به رسم دایرهای
با شعاع مشخص خواهد شد.
غیرقابل
پیش بینی بودن رفتار در جاذبههای عجیب تابع دو پدیده است: اول مربوط به حساسیت
نسبت به شرایط اولیه است که لورنز آن را اثر پروانهای نامید دوم اینکه تغییرات
شدید رفتارهای نامنظم و دگرگونیهای غیرقابل پیش بینی حرکات، همه در درون خود نظمی
نهفته دارند.
تصمیم گیری از نگاه نظریة آشوب
پیچیدگی، عدم قطعیت و نایقینی، بی نظمی و تلاطم از ویژگی های پدیده هایی است که امروزه محل توجه و عنایت بسیار قرار گرفته است. نظریه آشوب یا بی نظمی یا به عبارتی، نظریه نظم غایی، ما را در بررسی و مطالعه سامانه های پیچیده یاری می دهد و با در نظر داشتن اصول قطعیت و احتمال، با هم، راه حل واقع بینانه ای برای مسائل امروز فراهم می آورد. تأثیرات عمده ای که نظریة آشوب بر تصمیم گیری برجای می گذارد، به طور خلاصه به شرح زیر است:
1- در دنیای متلاطم و آشوب زدة امروزی باید به جای تمرکز بر تصمیم گیری بلند مدت، تصمیم گیری کوتاه مدت و انعطاف پذیر را مدنظر قرار داد.
2- برنامه ریزی اقتضایی و انعطاف پذیر به عنوان بخشی از فرآیند تصمیم گیری هر سازمان باید اهمیت زیادی به خود گیرد.
3- باید به رویکردهای شهودی و ابتکاری نسبت به تصمیم گیری عقلایی ارزش و اهمیت بیشتری داده شود.
4- ایجاد ساختارها و نظام های موقّتی از اهمیت بیشتری برخوردار شود.
5- اصلاح فرهنگ های سازمانها برای جذب ارزشها و معیارهای جدید و متناسب با جهان پر از آشوب باید مدنظر قرار گیرد.
6- باید درون آشوب و بی نظمی دنبال نظم بود.
برنامه ریزی و استراتژی از نگاه نظریة آشوب
تئوری آشوب مدعی نیست که سازمانها دارای حالتی بی نظم بوده و خارج از کنترل هستند، بلکه ادعا دارد که آن چه در یک سطح، آشوب زده به نظر می آید واقعاً در سطح بالاتر دارای وزن و قافیه یا الگومند است؛ و بهترین راه برای غلبه بر مسائل موقتی و سیارگونه در سطوح پایین تر سازمان آن است که به نزدیک ترین افراد به عمل، اختیار عمل واگذار شود که هر آن چه در شرایط خاص ضروری می بینند، انجام دهند. به هر حال، تغییر چیزی است که زندگی را جذاب می کند. چیزی است که تفکر و اندیشه را ضروری می سازد؛ و امری است اجتناب ناپذیر. در عین حال، این واقعیت، توانایی انسانی برای مدیریت تغییر را نادیده نمی گیرد. نظریة آشوب فرصتی برای استفاده از این پویایی ها می باشد.